۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه


اول سئوالاتم را مطرح ميكنم وبعد عرايضم به حضور تان ميرسانم /آقای خمینی ميگويد من با قلبي آرام ومطمئن از حضور برادران وخواهران مرخص ميشوم،يعني شمارادر يك كشور جمهوري اسلامي بدست خدمت گذاران غيور كشور ميسپارم،تا در عدل وآرامش زندگي كرده وكشور ايران را از چپاول بيگانگان واستبداد گران مصون بداريد.اما سئوال من از رهبر اين است :قانون اساسي، راي ملت در سال 58 ،جنگ با رزيم بعثي عراق،شهدا،ووو....بخاطر چه بود؟و انتخابات(انتصابات)راهپيمايي،مجلس،وخود شما رهبري،بعد از دهه ي70 براي اين مردم زجر كشيده چه كرده است؟ الله ِ ليبراليسم،دموكراسي،جمهوري،اسلام،محمد ص و ايت ال كرسي هاي شما،با عدل وتوحيد با انسان ،چه معامله اي كرده است؟ظلم؟طبقه بندي جامعه؟آزادي ستيزي؟كورشدن لال شدن؟امام زمان اگر ظهور گند با اوچه مي كنيد؟او را هم به بند 209 اوين ميفرستيد يا به رجايي يا توحيد؟هر روز چندين نفر به جرم كرده ونا كرده اعدام ميشوند.حبس ميروند .بشريتگفتگوي تمدن ها،استقلال يعني اين؟90در صد آنهايي كه انقلاب را پيروز كرده اند امروز پشيمانند،ميگويند (بخور تا نميري!)كاش انقلاب نميكرديم.اصل 23و24آزادي بيان:راه پيمايي وتجمع بدون اسلحه جرم نميباشد،ولي تا كسي ميخواهد حرفي بزند حكومت نظامي برپا ميشود كشته زخمي،يك جنگ داخلييك فلسطين ديگر،جز اين است؟ كلمه هاي استبداد،استمثار،استعمار،امپريالو...؛فكر ميكنم براي شما نا ما نوس باشد.وبراي تمام سران كشور ،چون نام اعظم ا... روي پزچم است.وعلي كه پشتوانه ي دروغ وسياست فاسدتان ميباشد .مگر چه كرده است؟نفرين بر شما،كاري كرده ايد كه مردم از اسلام نيز بيزار شده اند .اسلام ناب محمدي يعني احتكار،بروكراسي،ارتشا،ربادر سرزمين منتظر موعود.در سرزميني كه هر روز فتوي جديد، رسائله اي جديدقرآني جديد واز همه بدتر ا...ي جديد نزول ميكند.ايا شما آقاي خامنه اي رهبر ي وحراست اسلام را برعهده نداريد؟پس كو ذوالفقارتان؟ نه؛ من بعنوان يك انسان عاقل وبالغ وايراني شما را به رهبري اين ملت برسميت نمي شناسم وقبول ندارم.اگر دوباره مثل58راي اري و نه برگزار كنيدايمان دارم كه رسوا ميشويد.يك سوم ترياك جهان در ايران است،از بزرگ ترين شبكه هاي خريد وفروش انسان در ايران است،فقر ،تكدي خود فروشي،قتل در ايران يك امر عادي شره است وسران كشور در آستانه ي سفر به فضا ميباشند(خوش بگذره)نفت،معادن،املاك بانك ها وحتي اكسيژن در دست گرداننده هاي رژيم ميباشد با چه رويي ميگوئيد في سبيل ا...؛ مسجد ها بدل به دربار،مدارس بدل به حسينيه دانشگاه ها بدل به قربان كاهفكر وانديشه ادارات: سر گردنه؛ آيا اينها كافي است؟سانسور مطبوعات رسانه هاوحتي خودتان كه به اوج تنفر اين ملت افزوده است؛/نه دگر پرده نداريد كه رسوا نشويد همه با دست شما سوخته است/جناب خامنه اي داريوش كبير دعا ميكند:به نام اهورا مزدا /خداوند ايران را از شر دشمن(بيگانه)از خشك سالي(فقر)از دروغ(جمهوري)دور كناد/ولي با مشاهده دشمن ملت ،باعث فقرودروغ تنها شماييدشما سران خائن وفاسدايرن زمين. دهه ي فجر(زجر).دهه اي كه در ان خون شهدا پايمال ميشوددهه اي كه از آن گيوتيني ساخته شده و هر سال بر گردن ايران فرود مي ايددهه اي كه بي آن سرتيپ ها سردار ميليونر ها ميليادر وهمه ي دستمال كشان مترقي نميشوند ،ودر عوض ملت گرسنه،بي پول وسال بسال فدايي ميشوند.انقلاب:/ انفجار زور بود نه نور،انتحار ظهور بودظهور / از قانون اساسي از اجرا ونظارت براجرايش اگر بتوان صحبت كرد يا مطلبي نوشت چندين روز وقت لازم است.فقط اين را ميتوانم بگويم كه قانون اساسيطناب داري هست برگردن مردم شكنجه اي برتن آزاذي خواهان وبمب هسته اي هست براي شهرت وضدبشريت.ودر روي آن سكه قانون اساسي بهترينوسيله يا ميتوان گفت بهترين كشف ايدئاليست هابراي حكومت داران وبراي حق كشي، پول پارو كردن هاووو... ميدانم كه جواب نامه ام مثل جواب سنجري ها و طبر زدی ها خواهد بود ولي خوشحالم كه من نيز توانستم لرزه اي بجان دشمنان خون خوار ايرا ن بيفكنم وسكوت( كه يكنوع مرگ دروني است )را بشكنم وفرياد بزنم :مرگ براستبدادوشاه عبا پوش /بدانيد كه اين ملت غيور بيدار است ومنتظر يك نداي آسماني ويك لبيك. بیش از این مصدع اوقات پليد شما نميشوم /. پاینده ایران

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۷:۱۰

0 نظرات  

انحطاط و انحجار


او


فارغ از همه گفته ها و شنيده های دينی و مذهبی و فارغ از همه راه های آسمانی و زمينی ، دين خدا و يا بزبان پارسی راه خدا در دو رکعت نماز است که الف است و لام است و ميم است و اين « الم » لوح محفوظ است که در نماز است و نماز سخن گفتن با خدا بی حضور غير است و بی حضور « ذهن » است و بی حضور « ظن » است و همه شما هم می دانيد و خود را به نفهمی می زنيد .


از سوی خداوند هرگز پيام و پيامبری به بشر نرسيده است ، مگر از طريق رسيدن آن مدعيان پيامبری به لوح محفوظ به خواندن نماز و دريافت پيام در عوالم کشف و شهود و شريف ترين پيامبران در ميان بشر و نزد خداوند راستگو ترين آنان يعنی « زرتشت » و « مانی » و « مزدک » بوده اند و در پيامبران قوم بنی اسرائيل از اجداد اسرائيل و فرزندانش تا « محمد » هرگز پيامبر راستگوئی نبوده است و دين در نزد خدا همان « اسلام » است که بايد به زبان های مختلف « معنا » شود .


کتب آسمانی از « صحف » و « زبور » و « تورات » و « انجيل » و « قرآن » ، کلام حق است ، به شرط آن که تحليل و تجزيه شود و از قوانين اجتماعی که تعلق به قرون و اعصار دارد تخليه شود .


هارون و قارون و فرعون که نمايندگان زر و زور و تزوير هستند در غارت اجتماعات سازندگان اديان پوشالی هستند و راه آنان تا امروز بشريت را به سوی نابودی ، فقر ، فساد و فحشا برده اند و حق بشر آن است که تاوان نادانی و جهالت خود را بپردازد .


آنانکه چشم به معجزه و جادو و ورد دوخته اند و حيواناتيکه منتظرند تا به ختم چند جمله ای که معلوم نيست کدام يک از اجداد ايشان به زبان آورده اند و دين را برای نسل و نتيجه خود به ارمغان گذاشته اند ، به بهشت بروند و خدا را در انحصار قوم و زبان خاصی در آورده اند ، هيزم جهنم هستند و هرگز برای اين منحرفان روز سئوال و جوابی نيست که دين نزد خدا فقط اسلام است و نه اسلام محمد و نه اسلام عيسی و نه اسلام موسی و نه اسلام يکصد وبیست و سه هزار و نهصد و نود و نه پيامبر دروغ گوی قوم بنی اسرائيل از اجداد اسرائيل تا آخرين فرزندشان از هارون « محمد » و اين تعصب پليد که محمد را خاتم پيامبران قلمداد کرده و دين را تعطيل و اصول را ناقص کرده ، محصول « ابليس » است و اول « ابليس » تاريخ بشری که به لباس غير در آمد « هارون » برادر موسی و بنيانگذار همه فساد ها و جنگ های خانمانسوز بشری بوده است و هم اکنون او و همه فرزندان نادان و پليدش و همه اجداد دروغ و کثيفش در آتش سوزان جهنم به شغل خود سرگرم هستند و زمينه ساخت بهشت برای انسان های راه شناس را مهيا می کنند و اين از ايمان به غيب است ، بعد از روبرو شدن با غيب .


در پيروی و سلوک ، دين در هر نفس نو و تازه می شود . دين و راه مردگان مردود است و پيروی درک و شناخت است و نه در سلک امت فرو رفتن که هيچ امت وهمراهی وجود ندارد و راه خدا برای هر کس از درون اوست و برای رسيدن به خدا دو همراه وجود ندارد و دين در حوزه رفتار های خصوصی افراد تجزيه می شود و راه هيچ کس به ديگری مربوط نيست .


قوانين اجتماعی همان کتب معروف به آسمانی هستند و قوانين هر جامعه مخصوص به خود مردم آن جامعه است و متخلفان از قوانين اجتماعی دشمنان خدا هستند و بازگشت دهندگان مردم به انحطاط و انحجار .


دشمن ترين مردم برای مردم ، طالبان معجزه و جادو هستند .


روحانيون همان کسانی هستند که به لباس غير در می آيند که در لغت « ابليس » ناميده می شوند و هر کس که به لباس ديگری در آيد « ابليس » است و عمل وی « تلبيس » است و راه او راه شيطان و اهريمن .


کافر کسی است که نقاب می زند و به معرض نمايش می گذارد آن کس و آن چيزی را که نيست و به همين دليل است پفيوز ترين مردم در بين مسلمانان به حج رفتگان آنان می باشند در کفر و خودپوشی .


مشرک ، کسی است که در حين نماز به زبان ، کلام می راند و به گمان فساد و معلوم نيست که هيکل به نماز ايستاده کدام يک از ششصد و شصت و شش بعلاوه يک ، از شرکای حاکم بر هيکل و هيولا است .


ملحد ، مظنون است و مشکوک است که ذهن ناآرام و کشنده ای را در خود پرورش می دهد و عمر را کوتاه می کند تا هر چه زودتر به زير لحد فرو رود و خاک بر هيکل وی بريزند و از لوازم اديان ضحاکی پرورش ملحدين و مرگ طلبانی است که مغزهايشان خوراک مارهای روئيده بر شانه های ضحاک زمان در هر شهر و ديار می شوند و خمينی ضحاک بود و خامنه ای ضحاک است و هرگز اين دو نفر نماز را نشناختند و نماز نخواندند و بارگناهانشان بسيار سنگين است و پيروانشان از سيه رو ترين های روز محشر .


ديگر چه موضوعی است که بايد به مردم زمين بگويم تا درک آزادی کنند و آزاد منشانه انتخاب راه را به ابناء بشر تفويض کنند و دست از فضولی و تجسس در احوال ديگران بردارند ، اما از کنار زير پا گذارندگان قانون به راحتی نگذرند و متخلفان از قوانين اجتماعی را محاکمه و مجازات کنند تا قانون حاکم بر جوامع گردد .


همه آنان که با « عمر » در حمله به ايران همراهی کردند « زناکار و زنا زاده » بوده اند و هيچ قوم و ملتی حق تهاجم به ديگر جوامع را ندارد مگر برای دفاع و همه آنان که بنام دين به ديگر مردم هجوم بردند و غارت کردند ، دشمنان خدا بوده اند و پيامبرانشان زنازاده بوده اند و زنا کار ، مگر اين تهاجم بعد از مرگ آنان بوده باشد که همه گناهان پيروان به گردن پيامبران ايشان بوده است در دروغی که به نام خدا گفتند و خود را فرستاده خدا و در ارتباط با خدا معرفی کردند و حقيقت را پنهان کردند و خود کافر بوده اند و مشرک بوده اند و مروج الحاد .


ياحق استاد بهمن آبادی

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۵۷

1 نظرات  

اين حيله بشد باور يک ملت نادان
ای وای از اين قوم وازاين ملت بيمار
لعنت به سر گور امام زاده مکار
ايرانی که بود تاج سر دانش دنيا
اينک قمه بر سر زدنش خنده دنيا
زنجير به سرو سينه زدن در غم تازی
از شب به سحر در غم ودر گريه وزاری
شد سنت ايرانی پس از عمری شهامت
ای وای از آن قومی که شد خام ديانت
...
ايرانی بشد چاکر درگاه امامان
آن شيرزن خاک گهر پوش دلارا
شد زينب و زهرا و خديجه و سهيلا
از کوروش واز ايرج و کاوه و بابک
قربانعلی و غلامحسين آمده اينک
لعنت به من و ما که بيگانه ستائيم
پيشانی به سنگ در هر تازی بماليم
لعنت به من و ما که فرزند يلانيم
بيرونی بيگانه از اين خانه ندانيم
نفرين به چونين تيع که تيزش نتوانيم
لعنت به چونين دست که مشتش نتوانيم
اهريمن از اين خانه برون ما نتوانيم
اين ديو ستمکار از اين سفره نرانيم
لعنت به من و ما که خاموش نشستيم
که خاموش نشستيم

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۵۵

0 نظرات  

بنام آنکه محمود را این ریختی آفرید (۱) و در آن نشانه های فراوان است (۲) و ما به شما چشم ندادیم مگر برای دیدن نشانه های محمود (۳) و دولت نهم (۴) نه آن خاتمی سوسول (۵) و درحالیکه اسرائیل محو میشود (۶) همانا پس باید در ایران قحطی بیاید (۷) و برق هی برود (۸) و بنزین سهمیه ای باشد (۹) چونکه صواب دارد (۱۰) ای کسانیکه هنوز به محمود ایمان نیاورده اید (۱۱) همانا بروید زودتر ایمان بیاورید (۱۲) که ما او را آفریدیم (۱۳) تا شما اینقدر مصیبت بکشید که در آن دنیا بار گناهانتان کم بشود (۱۴) ژ گ پ چ (۱۵) همانا که این چهار حرف در عربی نمیباشد (۱۶) ولی ما چون خدائیم حال میکنیم که بگوئیم (۱۷) و این اعجاز ماست (۱۸) همانطوریکه محمود (۱۹) و ما به شما مسکن دادیم (۲۰) تا محمود مشکلش را حل بکند (۲۱) و نعمتهای فراوان دادیم (۲۲) تا محمود برایتان جیره بندی بکند (۲۳) بلکه قدر نعمتهای ما را بیشتر بدانید (۲۴) خ (۲۵) و این حرف سرکاری بود (۲۶) همانطوریکه محمود هست (۲۷) و ما به شما گاز دادیم (۲۸) تا ترکمنستان آنرا قطع بنماید (۲۹) و کی فکرش را میکرد که اینطوری بشود (۳۰) جز محمود (۳۱) آیا نمی بینید (۳۲) که نفت سر سفره مردم است (۳۳) و جزایر تنبان (!) مال امارات (۳۴) همانگونه که خزر مال روسیه (۳۵) و "مال روسیه" مال مردم ایران (۳۶) و محمود برای آبرو حیثیت میجنگد (۳۷) چونکه ناپلئون گفته است هر کسی برای آنچه که ندارد میجنگد (۳۸) و نشانه های بسیار است (۳۹) پودر رختشوئی (۴۰) چای (۴۱) برنج (۴۲) روغن نباتی (۴۳) و کلاً هر آنچه که میشود خورد (۴۴) پس آیا شما نمی بینید (۴۵) که اینها سرطان زاست (۴۶) و باید نداشته باشید (۴۷) ولی لبنانیها باید داشته باشند (۴۸) و فلسطین هم همینطور (۴۹) همانگونه که قبلاً بوسنی هرزگووین داشت (۵۰) و چچن این گوش (۵۱) و چچن آن گوش (۵۲) که وقتی شما زیر بمب و موشک بودید (۵۳) پس اینها کدام گوری بودند که از شما حمایت نکردند (۵۴) ولی شما خودتان را برایشان جر میدهید (۵۵) چون شما خدا دارید ولی آنها ندارند (۵۶) همین محمود را میفرمایم (۵۷) که همه چیز به او مربوط است (۵۸) جز تورم و گرانی (۵۹) ولی ناراحت نباشید (۶۰) بروید بمیرید چون به شما پاداش زیاد میدهیم (۶۱) در بهشت (۶۲) که درخت هم دارد (۶۳) و به شما در بهشت روزی دو استکان چائی میدهیم (۶۴) مفتی (۶۵) و سه بشقاب برنج (۶۶) بازم مفتی (۶۷) و چسفیل فراوان (۶۸) که همان ذرت بو داده است (۶۹) که هرچی هست از محمود بو داده خیلی بهتر است (۷۰) پیف پیف (۷۱) کی اینو بهشت راه داده (۷۲) و ما فرمودیم تمام مردم ایران (۷۳) ولی اینکه ایرانی نیست (۷۴) خاک بر سر وطن فروشش بکنند الهی (۷۵) و همانا ما فقط حرف راست میزنیم (۷۶) همانطوریکه محمود (۷۷) همین (۷۸) دوباره پ ژ گ چ (۷۹) دیگه راست راستی همین !

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۴۵

0 نظرات  




سلام فاحشه........ تعجب کردی!؟

میدانم در کسوت مردان آبرومند، اندیشیدن به تو رسم ، و گفتن از تو ننگ است ! اما میخواهم برایت بنویسم . شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان ! چه گناه کبیره ای…! میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند، من هم مانند همه ام ! راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است ! مگر هردو از . یک تن نیست؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست؟ تن در برابر نان ننگ است.... بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین. شنیده ام روزه میگیری، غسل میکنی، نماز میخوانی، چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده قاسم داری، رمضان بعد از افطار کار می کنی، محرم تعطیلی ! من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه، جمعه بازار دین خدا را براه کنم، زهد را بساط کنم، غسل هم نکنم، چهارشنبه هم به حرم امامزاده قاسم نروم، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم، محرم هم تعطیل نکنم!

فاحشه دعایم کن
از وبلاگ یکی از دوستان

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۲۶

0 نظرات  



" ..... چرا به عقايد و مقدسات مردم توهين مي كني؟ "
مطلبي كه اين بار ميخواستم بذارم اصلا به خدا ، دين ، معجزه ، پيامبران ، امامان ، اسلام و ... ربطي نداشت اما متاسفانه بعضي از دوستان انتقاداتي ميكنن كه جواب ندادن به اونها اين توهم رو براشون بوجود مياره كه نظرشون در اين مورد كاملا درسته و فكر ميكنن جاي هيچ بحثي براي طرف مقابل باقي نذاشتن !نظر يكي از دوستان برام جالب بود :

" ..... چرا به عقايد و مقدسات مردم توهين مي كني؟ "

متاسفانه این جمله در جامعه ما زياد شنیده میشه تا جایی که برای عده زيادي به شعار کلیشه ای و ثابتي تبدیل شده که :

" به مقدسات مردم توهین نکنید! "
" به دین مردم کاری نداشته باشید!"


اصلا تاحالا از خودتون پرسیدين مقدسات یعنی چي؟ چه چیزهایی مقدس هستن؟ يه عده خدا و دین رو و عده ای علاوه بر اینها روحانیون و آخوندها و رهبران مذهبی رو هم جزء مقدساتشون حساب میکنن و حتي جاي پاي اونها رو ميبوسن!



مثلا وقتی کسی از رهبر جمهوری اسلامی انتقاد میکنه، اونو به دلیل توهین به مقدسات! محكوم به حبس و يا حتي اعدام میکنن (نمونه اش رو زياد داشتيم : آيت الله منتظري ؛ اكبر گنجي ؛ هاشم آقاجري - كه بدليل انتقاد از رهبر در دادگاه اوليه محكوم به اعدام شد - و...)؛ گروه زيادي هم شریعت و برداشت خودشون از دین رو مقدس میدونن و کسانیکه مخالف برداشت اونها از دین هستند رو مخالف و دشمن خدا به حساب ميارن!

اگر دقیق تر به مسئله نگاه کنیم ، مذهبیون برای افکار خودشون ارزشی بالاتر از افکار دیگران قائل هستن و اون رو در حفاظي از تقدس قرار میدن و کسی حق نداره این مقدسات رو نقد کنه .


خب ! سوال مهم اينه كه آیا مذهبیون هم برای سایر افراد چنین حقی رو قائل هستن؟ آیا هرکس میتونه افکار و اندیشه های خودش رو مقدس بدونه؟

آیا اگر گاو برای هندوها مقدسه، باید از دیگران هم بخواد که به گاو احترام بذارن و به اونها بگه شما حق ندارید گاو رو بخورید و یا به گاو توهین کنید!


نكته بعدي اينه كه آيا افرادي که افکار خودشون رو مقدس ميدونن و احترام به عقایدشون رو خواستارن، خودشون برای دیگران و عقايد اونها احترامی قائل هستن؟ آیا مسلمانان به مقدسات دیگران احترام میذارن؟!

پيامبر اسلام بعد از فتح مکه به بتخانه کعبه رفت و همه خدایان و بت های مختلف و مقدسات دیگران رو نابود کرد!مسلمونهايي مثل شما گفتن كه بت پرستی حماقته و با همين دليل به خودشون اجازه دادن که بت ها رو نابود کنن. حتما ميدونيد كه طالبان هم مجسمه بودا رو خراب کرد!


دوست عزيز... آیا این تنها مقدسات شماست که باید به اونها احترام گذاشت؟


از این گذشته در تاریخ اومده که پیامبر اسلام به خدایان قریش فحش میداد و قریش در مقابل تلاش میکرد با گفتگو مسئله رو حل کنه :

سیرت رسول الله، ابن هشام، صفحه 269

ابوجهل بن هشام و امیه بن خلف، جمله در بنای کعبه حاضر شدند و با یکدیگر مشورت کردند و گفتند: نمیدانیم که چه تدبیر کنیم با این مرد، یعنی محمد، علیه السلام، که دین ما را بخلل آورد و قوم ما را از راه ببُرد و خدایان مارا دشنام داد.

سوره انفال آیه 55

هر آينه بدترين جنبندگان در نزد خدا آنهايند که کافر شده اند و ايمان نمی آورند.

سوره بقره آیه 161

بر آنان که کافر بودند و در کافری مردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد.{ناگفته نماند كه ابوطالب (پدر امام علي) تا آخرين لحظه زندگي ايمان نياورد و به عبارتي در كفر مـُرد!}

سوره بقره آیه 171

مَـثـل کافران ، مثل حيوانی است که کسی در گوش او آواز کند ، و او جز بانگی و آوازی نشنود؛ اينان کرانند ، لالانند ، کورانند و هيچ در نمی يابند.

سوره فرقان آیه 44

آيا گمان ميبري اكثر آنها مي شنوند يا ميفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر!


توي اين آيات خدا به کسانی که نمیتونن اونو قبول داشته باشن میگه نجس! به اونها لعنت ميفرسته و بهشون ميگه جانور و چهارپا!


حالا من از اين دوستم سوال ميكنم كه آیا کلمه " نجس" توهینه یا نه؟ آیا تمثیل کافران به حیوانات و جانوران توهین آمیز هست یا نيست؟ اگه هست پس چرا شما از ما انتظار دارين به شما و عقایدتون احترام بذاریم؟ (درحاليكه ميذاريم) ؛ اگرهم توهين نیست که من ميتونم همونطور كه در بالا اومده، متقابلا به شما " لعنت بفرستم " و بگم كه : " دین ، پیغمبر و کتاب شما نجس هستند و خودتون مثل حیوانات و چهارپاياني هستید که هیچ در مغزتان نمیگنجد مگر خرافات دینی " و اینها هیچ کدام توهین آمیز نیستن!
خيليها معتقدن همه عقاید قابل احترام هستن و باید به همه اونها احترام گذاشت! اینم حرف کلیشه ای و بی اساسیه... این موجودیت و انسانیت انسانهاست که بايد بهش احترام گذاشت نه صرفا عقايدشون؛

آیا باید به افکار خمینی، هیتلر و... احترام گذاشت؟!




اما..... باید به حقوق همه انسانها احترام گذاشت، مثلا باید به اونها اجازه داد عقاید دینی خودشون رو تا زمانیکه به حقوق سایرين صدمه ای نزنه پیاده کنن ؛ نه اینکه به خرافاتي مثل جن و قوانین وحشیانه اي مثل شلاق و سنگسار و قطع دست و پا احترام گذاشت!
نميخوام زياد طولانيش كنم اما مسأله اي كه به ذهنم رسيد كمك خواستن از معصومينه ؛ مدتهاست كه كساني مثل شما از امامان و معصومين ميخواين توي کارهای روزمره كمكتون كنن!
حتما سابقه همچين دعاهايي رو هم داشتين:
يا بیبی دو عالم ، فاطمه زهرا...لطف كن، كمكم كن چک های برگشتيم پاس شه! ؛
یا ابوالفضل ... به دوست بريده ات قسمت ميدم! كمك كني تا بچه ام كنكور قبول شه! ؛
يا امام رضا... بابام مريضه ، شفا دادنش با خودت! ؛
اين يعني اينكه امام ها و معصومين رو داراي قدرت فيزيكي دونستن، پس اگه اينطوره چرا شما بايد به کمک پيامبر، امامان، 14 معصوم و خداوند بیایین و - با فحش دادن به من - بخواين از حیثیت اونها دفاع کنين؟
ياد جمله اي ميفتم كه پيامبر اسلام به اعراب اون زمان ميگفت :
" اين بتها اگر قدرتي داشتند ، از خودشان دفاع مي كردند "
فریاد های من سانسور

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۲۳

2 نظرات  


مهربان
درود بر شما
حالا اين علی که شما ازش میگی کی هست ؟
چه کاره هست ؟
کجا زندگی می کنه ؟
از راه و منش اون چيزی میدونی ؟
يا تو هم به کلام سحر و جادوی عرب گرفتار آمدی ؟
تازه اگر خوب هم بوده باشد که نبوده است ! به چه کار من و تو می آيد ؟
هزاروچهارصد سال علی و حسن و حسين رو فرياد کردی ، جوابی شنيدی ؟
تو کله من که فرو نميره که مرده ها قادر به پروندن مگس از رو باقی مانده خودشون باشند !
شما که پيش اين طائفه آبرو داری ، از يکی شون که دم دست تر از خداست ، سئوال کن ، چرا اين امام رضا با مهمون هاش اون کاره زشت رو کرد ، بابا يک معجزه ای ، خواب نمائی ، آقا سنگ و تکون ميداد ، بالاخره يکاری می کرد ، اينطوری که بد شد ؛ آبرو مابرو واسمون نموند (:
عيب نداره آقا جون هر چه باداباد هزاروچهارصد سال ديگه هم اين گاو مشت حسن مال تو ، روز عاشورائی هم يک پلو نذر ، آقام حسين می کنم .
ولی جان مولا اين دفعه ما رو پيش دوست و دشمن روسياه نکنيد !
تو اين بازی های المپيک هم که هيچ کدوم از شما چهارده تا مدال پدال برامون نياورديد ، انگار شما هم داريد از ما روسياه های بی آبرو رو بر می گردونيد ، باشه ، واسه ما که فرقی نمی کنه ، شما هر کار کنيد باز ما به همشهری های شما ميگيم آقا ، راستشم اين آقائی به مردای ايرونی نيومده ، همون بهتر که دخترامون و صادر می کنند به خاک شما عرب ها ، نوش جون ، حالشو ببريد .
البته شما که يک دوره ای ییییییییییی ای ناقلا ، خوب حالشو بردين و از بچه شش ماهه تو بغل کرديد ، تا خانم و آقايه هفتاد ، هشتاد ساله ، حقتون بود آقا ، نوش جون تون ، گوشت بشه بچسبه به بدنتون ، گوارای وجود ، اين ايرانی ها که لياقت اين حرف ها رو ندارند ، همون بهتر که عين خر کار کنند تا يابو بخوره ، راستی ابولولو رو يادت مياد ؟
اون اسير ايرانی که میگفتن سردار سپاه بوده ! اون برده هه که مالکش به اون گفته بود تو آزادی برو حال کن و فقط روزی دو درهم بيار و به من بده ، ديگه هر چی کار کردی مال خودت !
بيچاره اومد به عمر گفت : عمر اين فلان فلان شده ميدونه که به کارگر روزی دو درهم بيشتر مزد نميدن ، به من ميگه آزادی برو حالشو ببر و فقط شبی دو درهم بيار به من بده ، ديگه باهات کاری ندارم !
طفلک مجبور شد زد دمار از روزگار اين عمر حروم زاده .... حقه ، آقاجون و بالا کشيده بود ! در آورد ، دمش گرم ، خدائيش ما که حال کرديم .
خوب آقا شما خيالت راحت باشه ، يکی از بروبچ خودتون اومده اين جا آقا غوغا کرده ، نفس همه رو بريده ، کيف کردم ، اصلا کيف می کنم اون عمامه مشکی ش رو می بينم ، نفسش حقه ، عين خود خود آقا ، می مونه با هيچ کس راه نمياد ، ولی خدائيش دربارش از دربار معاويه هم با شکوه تره . کسی حق نداره از شش فرسخی بهش نزديک شه ، رفته تو قلب تهران و نصف شهر و قرق کرده ، با اونم حال می کنم ، اصلا شاششو بده بزارم يخچال اگه دل درد گرفتم بخورم ، من چيم از کنيز جد بزرگوار شما کمتره که اون بخوره من حسرتشو ؟
خدائيش اقا ما خيلی وفاداريم اگه اين سرويس ياهو اجازه بده همين جوری تا آخر دنيا مينويسيم و درد دل می کنيم ، نميدونی آقا چه دل خونينی دارم از اين مردم ، آقا اصلا حاليشون نيست شرع چيه ، قانون کدومه ! يک عده ای در راه کسب رضای تو رفتن يک زن و مردی رو که از سر بدبختی و نياز به هم آويزون شدن و تا گردن کردن تو خاک و با سنگ و کلوخ زدن تو سرشون تا سقط شن ، دمش گرم اون آقاهه ، اصلا آقائی از سر و روش می باريد ! شما که بهتر می دونيد ، ما کوريم اقا بازم مگه شما ها ببينيد ، آقا من همون که ديدمش گفتم اين خود مولا علیه که با بلوک يه چند تائی زد تو سر اون دختره هرزه و خلاصش کرد ، ياد ذوالفقار افتادم آقا که از دمش خون می چکيد و هر کس که با عقيده شما مخالفت می کرد ميزديد گردنشو می کنديد ، بازم غيرت شما عرب ها اين ايرانی های بی بخار که هيچ پخی نيستند ، آقا مثل اين که هشتصد تا حرف ديگه مونده که بايد بهم بچسبونم تا شايد از کرامت شما ، اين درد دل ما يه خوده کم بشه ، دق کرديم آقا بدادمون برس ، اين شب ها شب های عزيزيه ، آقا تو رو خدا اين داداش کوچيکه ما رو هواشو داشته باش ميگن بعضی از افراد ناخلف که ماه رمضونا توبه می کنند ، آقا ، ميان و بچه ها رو گول میزنن و ميبرن تو مکان ، چه کار می کنند نمی دونم ، فقط می دونم اين طفلک ها وقتی از مکان ميان بيرون ميان ديگه با کسی حرف نمی زنن و ميرنو موادی میشن و تا اخر خط هم ميرن ، آقا خيلی زود می ميرن ، فدای سرم ، غلط می کنند ميان ... نه ببخشيد آقا ، اومدنو که بايد بيان ، ولی بايد حواسشون جمع کنن ، نرن تو مکان ! خوب ديگه آقا ، تقصير شما چيه ، مگه تو محرم همه عرق خورها که توبه می کنند و ترياک و کراک ميکشن ، شما مجبورشون می کنی ؟ خودشون دلشون ميخواد اقا ، از قديم گفتند که ، کرم از خود درخته اگه نخاره که از همون اول مواظبت می کنه و تو مکان نميره ، خدا مرگم بده ، آقا و خانمی گفتند

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۶:۱۸

0 نظرات  

۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه


آن دیو که در زیر درختی بنشسته
بر دوش عبا و به سر عمامه ببسته
آن عامل ویرانی یو بیماری ایران
باعث ستمو زاری ایران
او اوج ستمکاری یو تازی منشان بود
بر ملت ایران ظلمات خفقان بود
آن دیو که یک شبه شد رهبر امت
دیدی که سواری گرفت از بر ملت
نفرین به امامی که پی جستن نام است
لعنت به سر گور حج امامت
آن پیر ستم پیشه بیمار روانی
آواره بکرد ملت ویرانه جهانی
در مکتب او بود جها راه سعادت
نفرین به تو و مکتب منفور شهادت
در بند تو شد ملت بیچاره ایران
زندان اوین پر شد از انبوه جوانان
هر کس که به ازادی سخن بر لب خود راند
یا اینکه به کاغذ رهایی قلمی راند
در زیر شکنجه تن جان را به خدا داد
یا سینه به اهریمن و جلاد زمان داد
جلاد زیاد است
جلاد زیاد است
ولی در ره بیداد خلخالیه دیوانه کجا میرود از یاد
تا زانویه او خون بزرگان و دلیران
نفرین به تو ای قاتل بی شرم جوانان
خون های فراوان زند از دست تو فریاد
نفرین به سر و ریش تو دیوانه جلاد
بعد از ستم صادق خلخالی بد کار
اینک سر احمدی نزاد گشته پدیدار
رویش بکند یاد ز به بوزینه و چیتا
البته که بوزینه ببخشد سخنم را
این جوجه بسیجیه بد اندیش و بد ریخت
با جنگ و ترور پایه این گیتی به هم ریخت
اندیشه او حیله و جادوی ولایت
عمق سخنش حرف جهاد است و شهادت
گفتا که به خواب گفته به او حضرت مولا
آیین من از بمب اتم بوده مهیا
پس جای درخت و بوته و شاخه گلها
باید که اورانیوم شود زراعت ما
همراه نماز و روزه و ذکر مصیبت
با قدرت هسته ای رسیم به اوج عظت
در شب تولد ضعیفانو یتیمان
باید که گزاری کیک زرد بر سفره هاشان
ای وای از این شام و از این روز سیاهی
ای وای از این شام و از این روز سیاهی
نفرین به چنین حاکم بوزینه نمایی
هر جان که گرفتی تو از این ملت نا کام
هر جان که گرفتی تو از این ملت نا کام
گفتی که همه بوده به فرموده اسلام
نفرین خدا بر تو نماینده اسلام
بر ریشه و بر پایه و بر مکتب اسلام
هر کس که کنون جامع بیداری بپوشد
یا در ره آزادی و آبادی بکوشد
یک قطره باران رهایی که ببارد
بر میهن ما نور طلایی که بتابد
دانشجو اگر نامی ز آزادی بیارد
یا اینکه کشاورز گل آبادی بکارد
شمشیر علی گیرد از او جان عزیزش
یا اینکه علی خامنه ای یارو رفیقش
قانون تو قران و دو سه تازی رییس ت
غداره کش قافله زن یار عزیزت
شمشیر دو سر آیین پلیدت
نفرین به تو و دین توو سنبل دینت
میهن شده از فقر و ستم خانه بیداد
میهن شده از فقر و ستم خانه بیداد
هر گوشه جوانان وطن خسته هو معتاد
در محفل این شیخ عرب گرگ بیابان
ابزارو ترب گشته زن و دختر ایران
از نقره گرانتر شده قیمت هر نان
ارزان تر از ان بوده فقط جان جوانان
ارزان تر از ان بوده فقط جان جوانان
با این همه زجرو خاری و خفت مردم
در جیب فلستینی بشد حقوق مردم
از کودک ایرانی گرفت نان شبش را
تا شیخک لبنانی کشد عربده اش را
بر میهن ما جای شکوه و مهر یزدان
مالیده شده نام حماسو نام لبنان
آن پرچم ایرانیو آن نقشو نگارش
خورشید فروزنده و آن شیر ژیانش
گردید کنون پرچم بی فروغ الله
با چهره انکبوتیو دشنه مولا
نفرین به این بیدقو هرچه آیت الله
بر خاتمی و هاشمی یو هر آنچه مولا
نفرین به تو ای حکم شهر وحشتو الله
بر گنبد و بر گور امام رحمتو الله
افسوس که این میهن ما یاری ندارد
افسوس که این میهن ما یاری ندارد
کس با این نفس خسته ما کاری ندارد
ایران شده ویرانه و غمخوار ندارد
ملت شده درمانده سر دار ندارد
گویی که کسی جایی در این لانه ندارد
در قلب و دلش مهری به این خانه ندارد
نفرین به زبانی که ز آزادی نگوید
این لکه بیگانه ز ایرانی نشوید
افسوس که این میهن ما یاری ندارد
کس با این نفس خسته ما کاری ندارد
ایران شده ویرانه و غمخوار ندارد
ملت شده درمانده سر دار ندارد
گویی که کسی جایی در این لانه ندارد
در قلب و دلش مهری به این خانه ندارد
نفرین به زبانی که ز آزادی نگوید
این لکه بیگانه ز ایرانی نشوید
نشوید

Posted by ارسال شده توسط سیاوش مبارز در ۳:۰۳

2 نظرات  

 
>